15 دی 1403

از سروده محمدعماد سلطانی، شاعر هنرمند پایه یازدهم دبیرستان ماندگار البرز تا یادداشت محمدی مدیر دبیرستان البرز در سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی

مولف: مدیر سایت   /  دسته: دسته بندی نشده   /  رتبه دهید:
2/1

از سروده محمدعماد سلطانی، شاعر هنرمند پایه یازدهم دبیرستان ماندگار البرز تا یادداشت محمدی مدیر دبیرستان البرز در سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی

شاعر: محمدعماد سلطانی

برای روح بلند سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

 

وعده ها صادق شد...

 

 

گاهِ غمریزان است،

خون شب

از لبِ ایوانِ دقایق ریزان

و نگاهم به صدای افقِ زنجره ها آویزان

 

زنگ ها همگی بانگ برداشته اند:

وقت بسمل شدن عشق

غزل می میرد

و ترنم، خالی است

دست ها همگی دلسرد اند

 

های عاشق کش!

تیغ خود را بردار

آخرین فرصت توست

گَردِ خون از تب او می پالای

خون این طایفه حرمت دارد

با زمین گیر نگاهِ کم تو

رنگ غربت دارد

 

های عاشق کش!

تو هراسیده ای از روح سلیمانی ها

یادت هست

خط کشی های لئیمانه به جغرافی ها

و تو امروز

غلط کردنت احراز شده

تو هراسیده ای از قدرت زندانی ها

لرزش ملتهب دستانت

پِت پِت و لکنت تو

حین سخنرانی ها

 

نیک می دانم

من غم اندوده شب ضعف تو را

از نگاهِ زلِ تو می خوانم

 

من در این جرگه ی ویرانه ی دوران ستم،

دلم از خاطره ی قدس غزل دلگیر است

و سرم سودایی

و نظر، اشک افشان

باد، آشفته و من منتظرم

آسمان سخت مه آلود و تر است

پس تو کی می آیی؟

تابِ هجرانم نیست

 

من غمی دارم، سنگین

به بلندای خرافاتِ بدآوازِ زمین

من هراسانم از این مجلس سرد

وین غبارِ خفته

وین غم زمزمه کاو بر طرفِ ولوله ها برده کمین

 

ماه من،

حیف، نشد با تو هم آواز شوم

در بلندای فلک،

عاشق و هم راز شوم

من به امید وصال تو

گرفتار خرابات شدم

صبح امید گذشت

و غروبی شده امروز سیاه

که شده لشکر اندوه به راه

می کشد بر طرفِ سرخیِ اخلاق سلاح

و نمانده ست در اندیشه مرا

مگر از آتش و آه

 

شده دروازه ی تزویر بلند

پشت دنیای حقایق شده جنگ

پشت دیوار قدم های تو مرگ

پشت رفتن، پس جنگ

مردمانی مردند

دیگرانی در ننگ

 

مانده از خون غریبانه ی آدم در ماه

لکه ای سخت و سترگ

طرح او بیرقِ اسرائیل است

طرح او لکه ی ننگی است بزرگ

 

داستان تب دوری و درازِ عبثی است

نه همین قصه ی حال و فردا

چرخ دوران ها،

گر چه خونین و نژند، هر طرف می گردد

سالیان و سده ها،

و تپان،

پنجره ی کوچک زیبایی را

روی افراد خوشی می بندد

خفگی، مرگ، نگاه

ارتش همهمه های پر آه

رهگذاران خسته

مردمان، دلتنگ اند

راه ها، بسته

 

غزّه امروز پر از خواهش برگشتن توست

غم بیروت، غم رفتن و دل کندن توست

وای! مبادا که حرم بی تو بماند تنها

بی تو! دشمن پیِ افکندن تو است

 

تو کجایی سردار!

ما پس از رفتنتان دلگیریم

ما پس از قصه ی معراجِ شما می میریم...

 

لیک

غمتان از یورش آخر کفتار مباد

نفس ما اکنون

در خیالات عدو کابوس است

ما دوباره

از ازل زاده شدیم

پرکشیدن نسب ققنوس است ...

 

مدتی پیش از این، اتفاقی افتاد:

یار ما، پیدا شد

مَلَکی از فلکِ اوج آمد

او به دنبال سلیمانی بود

و کسی از دل خاکستر، راهی بالا شد

دو سه سالی بگذشت

هم تو گویی دو سه قرن

یک به یک کوچیدند

حزب انصارالله، بال زنان، تا الله

ما غریبانه شدیم، خواستیم تا گریه کنیم

ناگهان رعدی زد، برق خوشحالی ماست

وعده ها صادق شد...

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یادداشت محمد محمدی مدیر دبیرستان ماندگار البرز

به مناسبت سالگرد شهادت سردار دل‌ها، سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی

 

 درس‌آموزی در مکتب علمدار رهبری

 

 

به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، محمد محمدی مدیر دبیرستان ماندگار البرز در یادداشتی با عنوان «درس‌آموزی در مکتب علمدار رهبری» نوشت: انسانهایی که تاوان روح بزرگ خود را می‌‌دهند و به همین دلیل است که حیات و مماتشان حماسه آفرین است. تاریخ صحنه‌هایی پرشکوه از آثار بزرگی روح چنین رادمردانی را سینه خود ثبت کرده است تا یاد و نام آنان هرگز به دست فراموشی سپرده نشود.

تاریخ به ما می آموزد که این روح بزرگ حضرت ابوالفضل‌ العباس بود که در شریعه‌ فرات به‌ یاد کودکان و زنان تشنه‌ لب‌ آب ننوشید، و زخم شمشیرها را به تنش خرید تا بتواند حداقل جرعه ای آب به خیام حسینی برساند. در عصر ما نیز چهره های درخشانی مانند شهید دکتر چمران درخشیده اند که  به عنوان یک دانشمند برجسته  در علم فیزیک علی‌رغم برجستگی های علمی به تأسی از حضرت ابوالفضل با این که امکان بهره‌وری از مطامع دنیوی برایش فراهم بود برای دفاع از  مردم مظلوم فلسطین دست به هجرت زد و آب و نان دنیا را بر خود حرام کرد تا گرد مظلومیت و محرومیت را از مردم فلسطین و شیعیان لبنان پاک کند.

در زمان حاضر سیمای تابناک شهید یحیی‌ سنوار را مشاهده کردیم که علی‌رغم 23 سال اسارت و شکنجه در زندان‌های رژیم صهیونیستی پس از آزادی نه تنها راه جهاد را ترک نکرد بلکه با مجاهدت های خویش به کابوسی برای سران رژیم صهیونیستی تبدیل شد. از بزرگی روح او همین بس که قاتلان او اعتراف کردند که در هنگام شهادت و خلق آن صحنه پرشکوه، او نیز دست  ودهان از دنیا کشیده بود و شاید به یاد کودکان گرسنه غزه 72 ساعت‌ قبل از شهادت، غذا نخورده بود.

شهید سردار سلیمانی‌ که او به راستی از سوی مردم علمدار انقلاب و رهبری نام گرفته است یکی دیگر از این بزرگ مردانی است که به تأسی از علمدار کربلا برای آن که کودکان مظلوم در هر جای عالم بتوانند جرعه های امنیت بنوشند در میدان های جهاد و شهادت خود را نامزد گلوله ها کرده بود.

او خود در نامه‌ای به‌ دخترش می‌‌نویسد: دخترم خیلی‌ خسته‌‌ام 30 سال است‌ که‌ نخوابیده‌ام اما دیگر هم‌ نمی‌‌خواهم‌ بخوابم‌ من‌ در چشمان خود نمک‌ می‌‌ریزم که‌ پلک‌‌هایم‌ جرأت برهم‌ زدن نداشته‌ باشد تا نکند در غفلت‌ من‌ آن طفل‌ بی‌‌پناه را سر ببرند. روح بزرگ شهید سلیمانی نه تنها دوستان را شیفته او کرده بود بلکه دشمنان را هم به خضوع در برابر او واداشته بود. ژنرال‌های آمریکایی‌ قدرت او را معادل چندین‌ فرمانده ارشد بزرگ آمریکا می‌‌دانستند. اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه‌ شاه می‌‌گفت من‌ به‌ قاسم‌ سلیمانی‌ افتخار می‌‌کنم‌. مک‌ کریستال ژنرال آمریکایی‌ او را جزء کاریزماترین‌ رهبران نظامی‌ جهان بر می‌‌شمرد.

آری رمزماندگاری و رمز جاودانگی‌ شهید سلیمانی‌ همان روح بزرگ او بود که‌ توانسته بود دایره امپراطوری معنویش را در دل میلیون‌ها انسان بگستراند و دل‌ها و جان‌ها را با قدرت معنوی‌اش تسخیر کند. صدق و اخلاص کلیدواژه شناخت‌ شهید سلیمانی‌ است‌. او از جمله رجالی بود که خداوند از آنها به عنوان دلیر مردانی که با اخلاص و صداقت به عهد خدایی خویش وفادارند و برای انجام این تعهد ایمانی و شهادت در راه او سر از پا نمی‌شناسند.

(رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه).

او کسی است که ابوالفضل‌وار در رکاب ولی فقیه زمان چه در دوران امام خمینی(ره) و چه در دوران رهبری امام خامنه‌ای به عهدی که با آنان بسته بود وفادار ماند و اطاعت از آنها را رمز عاقبت به خیری می‌دانست.

او اگرچه خدایی بود اما روح بزرگی داشت که با اخلاق حسنه‌‌اش پیوندی عاشقانه با مردم داشت. او مردم را فارغ از هر سلیقه و گرایشی قلبا دوست می‌داشت و مردم نیز با او نرد عشق می‌باختند که جلوه‌ای از این عشق مردمی را در تشییع پیکر پاکش در جای جای میهن اسلامی نظاره کردیم. آری روح بزرگ شهید سلیمانی دل های مردم و بلکه امت اسلامی را چنان ربوده است که امروز از او به عنوان قهرمان ملی و قهرمان امت اسلامی یاد می‌شود. این خصوصیات باعث شده است حیات و شهادت و برکات زندگی مجاهدانه آن شهید چنان درس آموز باشد که مقام معظم‌ رهبری به درستی شهید سلیمانی را نه یک فرد بلکه یک مکتب بنامند.

آری سلیمانی‌ زنده است‌ و زنده خواهد ماند و شخصیت‌ او به‌ عنوان قهرمان ملی‌، الگوی نسل‌ آینده ماست‌ و ما امروز مفتخریم که می‌توانیم فرزندان میهن اسلامی را در مکتب شهید سلیمانی بپروریم و مکتب او را سرمشق نظام تربیتی قرار دهیم و نشان دهیم این راه هرگز بی رهرو نخواهد ماند.

 

منبع تسنیم  https://tn.ai/3231414

 

تعداد مشاهده (1194)       نظرات (0)

نظرات کاربران درباره خبر "از سروده محمدعماد سلطانی، شاعر هنرمند پایه یازدهم دبیرستان ماندگار البرز تا یادداشت محمدی مدیر دبیرستان البرز در سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی"


نظرتان را بیان کنید

نام:
پست الکترونیکی:
نظر:
کد بالا را در محل مربوطه وارد نمایید